نام حضرت مهدي عليه السلام در ادعيه و در كلام اهل سنت

نويسنده:خدامراد سلیمیان
منبع: درسنامه مهدویت1-ص212 تا ص215

نام حضرت در دعاها

در دعاهاي فراواني از حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) با عنوان محمد ياد شده است كه به بعضي از آنها اشاره مي‏شود:
1. مشهور در دعاي فرج «اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن» است؛ ولي در منابع اصلي، (مانند مصباح کفعمی) دعا به گونه‏اي ديگر نيز آمده است: «اَللهُمَ كُنْ لِوَلِيكَ مُحمد بن الحَسَن المَهدي في هَذهِ السَّاعَةِ...».1 سيد بن طاووس نيز در اقبال الاعمال همين گونه نقل كرده است.2
2. در البلد الامين تحت عنوان دعاي «كنز العرش» آمده است: «وَأَسْألكَ بِحَقِ مُحمد بن الحَسَنِ القائِمِ بِاَمْرِكَ والحجة علي عبادك...».
3. علامه مجلسي(ره) در دعاي پس از زيارت آل يس آورده است: «... اللهم صَلِّ عَلي مُحمد بنِ الحَسَنِ حجّتكَ فِي اَرْضِكَ وَ...».
علامه مجلسي اين روايت را از احتجاج طبرسي نقل كرده است؛ هر چند در احتجاج كلمه محمد بن الحسن نيست؛ و لي اين احتمال وجود دارد كه در نسخة علامه مجلسي، چنين بوده و بعداً اين كلمات از احتجاج حذف شده است.

نام حضرت در گفتار اهل سنّت

بسياري از اهل سنّت، وقتي در كتاب‌هاي خود اعتقاد به مهدويّت و حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را نقل كرده‏اند؛ به نام حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) تصريح كرده، آن را به شيعه نسبت داده‏اند. در اين بخش تنها به بعضي از اين اقوال اشاره مي‌شود:
1. ابن كثير در البداية والنهاية می نويسد: «...يعتَقِدُ فِيهم الرَّافِضَةُ الذينَ اَوَّلُهم عَلي بن اَبي طالب وَآخِرهُمْ المُنتظر بِسردابِ سامرا وَهُوَ مُحمد بن الحَسَن العَسْكري...».3
وي در جای ديگر4 نيز پس از ردّ اعتقادات شيعه، از حضرت مهدي(عليه السلام) با نام محمد بن الحسن المهدي ياد كرده است.
2. ابن خلدون در تاريخ خود، وقتي از اعتقاد شيعه درباره حضرت مهدي(عليه السلام) سخن گفته چنين مي‏نويسد: «...وَخُصوصاً الاِثنا عَشَرية مِنهُمْ يزْعُمونَ اَنّ الثاني عَشَر مِنْ اَئِمَّتِهِمْ وَهُوَ مُحمد بنُ الحَسَنِ العَسكري وَيلَقَّبُونَهُ المَهْدي...».5
3. زركلي در الاعلام می گويد: «مُحَمدُ بنُ الحَسَنِ العَسْكري بنِ عَلي الهادي اَبُوالقاسِم آخِرُ الاَئِمةِ الاِثني عَشر عِنْدَ الاِمامِيةِ...».6
4. ذهبي در سير اعلام النبلاء، به دنبال كلمة «المنتظر» نوشته است: «...الشَريف اَبُوالقاسِم مُحمد بنُ الحَسَنِ‏العَسكري بْنُ عَلي الهادي...».7
5. در پاورقي سنن ابي داود، آمده است: «وَالشيعةُ الاِمامِيةُ الاِثنا عَشَريةُ تَقُولُْ اِنَّ اِمامهمّ الثاني عَشَرَ مُحمد بنُ الحَسَنِ العَسْكَري الذي غابَ وَسَيظْهَرُ مِنْ غَيبَتِهِ...».8
6. در تحفة احوذي آورده است: «...وَفِيهِ رَدٌّ عَلَي الشّيعَةِ حَيثُ يقُولُونَ المَهْدِي المُوعُود هُوَ القائِم المُنْتَظَرُ هُوَ مُحمدُ بنُ الحَسَنِ العَسْكري...».9
7. قندوزي در ينابيع المودة نوشته است: «فَاِذا مَضي الحَسَنُ فَاِبْنُهُ الحُجَّةُ مُحمدٌ المَهْدي...»؛ «پس آن گاه كه [امام ]حسن‏ درگذشت، پس فرزند او حجّت محمد مهدي...»10.
اقوال اهل سنّت بر دو چيز دلالت دارد:
الف. اين نام كم و بيش نزد شيعيان و علما شهرت داشته و استعمال مي‏شده است.
ب. همه قائل به حرمت، آن نام نبوده‏اند؛ وگرنه به عنوان نكته‏اي قابل تأمل از طرف اهل سنّت مطرح مي‏شد.

پي نوشت ها:

1. مصباح كفعمي، ص586؛ ر.ك: اقبال الاعمال، ص58؛ بحارالانوار، ج94، ص392.
2. سيد بن طاووس، اقبال الاعمال، ص58.
3. البداية و النهاية، ج1، ص 177.
4. همان، ج 14، ص 95.
5. ابن خلدون، تاريخ ابن خلدون، ج1، ص199.
6. الاعلام، ج 6، ص 80 ، پاروقي.
7. سير اعلام النبلاء، ج 13، ص119.
8. سنن ابی داود، ج 2، ص 210.
9. تحفه احوذی، ج 6، ص 403.
10. ينابيع المودة، ج 3، ص 282 و ص 316.